سایه رسانههای رسمی کوتاه میشود. قلمهای شناسنامه دار و روزنامه نگاران حرفهای به حاشیه میروند. منتقدها جا را تنگ و نقد را کماثر میبینند. شاید برخی مسئولان هم بدشان نیاید از این وضعیت و خوش خوشان بعضیها هم بشود که خواهند توانست به راحتی نفس بکشند و ضعف هاشان به چشم نخواهد آمد تا قلمها به حساسیت بر کاغذ برود، اما غافل اند که وقتی رسانههای رسمی به حاشیه رانده و هر روز گرفتار یک مسئله شوند، در خالی حضورشان، شبه رسانهها قد خواهند کشید با افرادی کوتاه قامت که نه دانش تخصصی دارند و نه اخلاق حرفه ای، میدان را خواهند گرفت و قد خواهند کشید.
نتیجه را هم در جملهای منسوب به سقراط میتوان خواند که گفته است: «وقتی دیدید سایه انسانهای کوچک درحال بلندشدن است، بدانید که آفتاب سرزمین شما درحال غروب کردن است!» حالا هم حکایت همان است.
وقتی صدای شکستن استخوان رسانههای صاحب هویت در پیچ وخم مصائب روزگار بلند باشد، باج نیوزها و فیک نیوزها و کانالهای زیرپلهای میدان دار فضای رسانهای میشوند و هر رطب ویابسی را به عنوان تولیدات رسانهای به خورد جامعه میدهند؛ محصولاتی که روشنی نمیافزایند، بلکه تاریکی و بیماری میآورند.
وضع به هم ریخته افکار عمومی، امروزه نتیجه بی توجهی مسئولان به رسانههای رسمی و حاشیه نشینی خود رسانه هاست. اگر مثل گذشته به نقش آفرینی شایسته میپرداختند، فضای مجازی تا این حد نمیتوانست میدان را از آنان بستاند.
اگر «زبان زمانه خود» را فرامی گرفتند، نه تنها امروز زمین گیر فضای تازه نمیشدند که متناسب با فردا هم رفتارشان را تنظیم میکردند. واقعیت تلخ این است، اما میتوان امید داشت به اینکه زمان اگرچه گذشته، قافله چندان دور نشده است که نتوان به آن رسید؛ به ویژه که رسانههای رسمی توان حرفهای خوبی هم دارند و میتوانند خودشان را برسانند؛ اگر مسئولان کمک کنند و هر روز مانعی سر راه نگذارند، اگر گرههایی را که خودشان بسته اند بگشایند، اگر کاغذ و دیگر ملزومات نشر را به موقع و با قیمت مناسب فراهم کنند، اگر وظیفه شان را در قبال آگاهی جامعه به انجام رسانند.
رسانههای رسمی میتوانند دوباره بر فضای بی منطق و یله مجازی چیره شوند. راه درست صیانت از افکار عمومی، بسترسازی برای رشد رسانههای اخلاق مدار است، نه بندوبست و فیلتر. افتادن به این ورطه، در عمل به ضد خود تبدیل میشود و میدان را بیش از پیش در اختیار کسانی قرار میدهد که انتقام فیلتر را هم از فرهنگ مردم میگیرند.
ناپالودگیهای موجود هم نتیجه نگاه غیرحرفهای به فضای رسانهای است که بستر را برای رشد قارچ گونه رسانههای سمی فراهم کرده است، وگرنه پاکیزه نویسان را آن قدر قوت در قلم مانده است که سلامت روحی و آگاهی تمام ساحتی جامعه را نگهبانی کنند.